شیرین کاریهای دخترک
مدتهاست از حرکات و رفتار نفس مامان ننوشتم. نمی دونم چرا نوشتنم نمیاد.... دختر نازم خیلی شیرین زبونه... تصمیم گفتم از این به بعد کارهاشو اینجا هم ثبت کنم البته اگه بتونم. از شیرین زبونیهای دختر گلم: - وانیا صدای بارون و رعد و برق که میاد میگه الان ابرها با هم تصادف کردن و بهم خوردن بارون شده صدا داده... قربون دختر باهوشم برم من... - چند شب پیش داریم واسش تعریف می کنیم می گیم بچه که بودی این کارها رو انجام می دادی، میگه آخه اونموقع بچه بودم نمی فهمیدم... - چندوقت پیش از این ظرفهای چینی واسه گل دختری خریدیم. اونوقت میاد ما رو دعوت می کنه (مامان، بابا دعوت من می شید؟) خونه اش و باهاشون ازمون پذیرایی می کنه و من و باب...
نویسنده :
مامان سمانه
12:54