وانیا، هدیه با شکوه خداوند

مسافرت برفی

1392/10/7 0:25
نویسنده : مامان سمانه
114 بازدید
اشتراک گذاری

وانیا جونم عشق مامانی، این چند روز تعطیلات رو با بابا علی رفتیم مسافرت خونه خاله جون... 3 شنیه صبج رفتیم و خاله لیلا هم عصر 4 شنبه اومد و به ما ملحق شد... واقعا خوش گذشت... برف اومد و حسابی غافلگیر شدیم... 4 شنبه صبح با خاله جون، دایی جعفر، مبین، باباعلی رفتیم تو حیاط و برف بازی کردیم و آدم برفی ساختیم... البته آدم برفی رو دایی جعفر و مبین شروع به ساخت کردند. خلاصه 5 شنبه عصر هم دایی جعفر ما رو برد خارج شهر که برف بیشتری بود و حسابی برف بازی، سرسره یازی کردیم و خوش گذشت... البته دختر مامان یک کم از برف بازی می ترشید که فکر کنم اونم بخاطر این بود که تا حالا برف ندیده بود بچم...

الان نتمون مشکل داره حتما تو پست بعدی عکسهای وانیا، آدم برفی و برف بازی را می ذارم

دختر ناز مامان دبگه اسم خودشو بنویسیم می تونه بخونه، کلمه مامان و بابا رو می شناسه... حسابی دلبری بلده و دلبری می کنه... ادان رو با تلویزیون همخوانی میکنه، صلوات می فرسته و آخرش هم میگه «واجم فرجوهم»...

خدایا .... خدای مهربون خودت مراقب دخترم باش... مراقب مهربونیش و مراقب دلش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)