وانیا، هدیه با شکوه خداوند

یادآوری یک خاطره

1392/7/17 7:52
نویسنده : مامان سمانه
338 بازدید
اشتراک گذاری

امروز که داشتم به وبلاگ دوستامون سر می زدم تو وبلاگ بانوی خورشید(آرینا جون) یه متنی رو دیدم که خاطره قشنگی از تو دختر نازم رو واسم تداعی کرد...

 

اولین روز مادری که من تو رو داشتم حدوداٰ 6 ماهه بودی... باباعلی این متن رو رو کاغذ ابروبادی نوشته بود و واسم به اسم تو دختر نازم کادو آورد... الان اون قاب گرفته شده به دیوار اتاق مامان نصبه... خیلی خوشحال شد و اون لحظه حس بسیار زیبا و لذت بخشی بهم دست داد.

اون متن رو گذاشتم ادامه مطلب.... اگه دوست دارید بدونید اون متن چی بود، بفرمایید...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)